
Abstract web background.
زندگی سازمانی هرروز با شتابی افزون تر از دیروز درگذراست و شکی نیست که این شتاب، تغییر و تحولات به روز سازمانی را میطلبد تا بتواند جوابگوی نیازهای سازمانی باشد در این میان انسان عنصر اصلی و اساسی هماهنگ با این شتاب و همچنین بوجودآورنده و هدایتکننده آن است.
در حقیقت اگر این عنصر ضروری از حرکت بازماند کل مجموعه متوقف گردیده و تحولات سیر بهبود نخواهند داشت پس برای ایجاد، هدایت و نتیجهگیری سودمند از جریان تغییر و تحول نیاز به منابع انسانی پویا، انعطافپذیر، یادگیرنده، کوشا، نوآور، دانا و توانا داریم.
با توجه به نقش انسان در دهههای اخیر اهمیت مدیر به عنوان رهبری هدایتگر در عرصه سازمانهای پیشرو بر کسی پوشیده نیست و بهکارگیری نظامهای مؤثر در جهت انتخاب و انتصاب این مدیران و ارزیابی قابلیتهای مدیریتی آن ها برای ارائه الگو برای نظام شایستهسالاری از جایگاه مهم و ویژه ای برخوردار است و در فرآیند انتخاب شایستهها میبایست ضابطه مداری جای رابطه مداری را بگیرد و انتخاب هدایتکنندگان و رهبران سازمان ها بر اساس اصول حاکم بر سازمانهای شایستهسالاری صورت گیرد.
مطالعه و شناسایی اصول شایستهسالاری در انتخاب مدیران و انتخاب آن ها بر اساس این اصول از گام های اساسی و ضروری جهت استقرار نظام شایستهسالاری در هر سازمانی است.
مدیریت شایستگی فکری است که در بخش خصوصی توسعه یافته و در طول دهه 1990 به بخش دولتی منتقل شده است بنابراین مدیریت شایستگی روند جدیدی در نقش دولتی است که نیازمند پژوهشهای زیادی در این زمینه است.
اهمیت پرورش مدیران و رهبران بخش عمومی هم در محیطهای دانشگاهی و هم در محیطهای سازمانی مدتهاست که تشخیص داده شده و روندهایی نظیر جهانی شدن و پیشرفتهای فناورانه و تغییرات در محیط و انتظارات از مستخدمان عمومی، اهمیت پرورش رهبران شایسته در بخش عمومی به ویژه کارگزاران سطح عالی را به بخش عمدهای از تلاشهای منابع انسانی در چندین کشور جهان تبدیل نموده است.
در دنیای مدرن امروزی هر کشوری برای افزایش ظرفیت حکمرانی و نیز افزایش کارایی و اثربخشی خدمات عمومی نیازمند مدیران و کارکنانی است تا بتوانند بر اساس شایستگیهای خود به ارائه خدمات بهتر به شهروندان (بر اساس منافع عمومی جامعه) بپردازند.
در دهه گذشته نوآوری و دانش به محور توسعه اقتصادی کشورها تبدیل شده و موجب رشد اقتصادی خارق العاده ای در این کشورها شده است و اقتصاد فیزیکی، جای خود را به اقتصاددانشی داده که در آن مهم ترین عامل تولید نه نیروی کار و سرمایه بلکه دانش، مهارت و فناوری است (هوسیلد و بکر، 1996) به نظر مینتزبرگ (1992) بانک اطلاعات استراتژیک سازمان در حافظه رایانهها نیست، بلکه در مغز مدیران و کارکنان آن است (سولیمن و اسپونر، 2003). همان طور که محیط کار بیش ازپیش متفاوت و متنوع می شود شرکتها باید بدون توجه به نژاد، سن، مذهب و جنسیت، توانمندی و شایستگیهای کارکنان را تقویت کنند. بر همین اساس اندیشمندان مدیریت بر این باورند که دانش و مهارت کارکنان مهم ترین منبع مزیت رقابتی هر سازمان است (گاراوان 2007، لیپک 1999، هندری 1990). آن ها معتقدند نقش منابع انسانی به دلیل کمیابی، ارزشمندی، جانشینی و تقلیدناپذیری بسیار بااهمیت است (گابریرا 2003).
در این میان شایستگیهای مدیران سازمانی به عنوان کلیدیترین منبع انسانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. امروزه اهمیت وظایف مدیران در سازمان ها کاملاً آشکار و بدیهی است. آن ها وظیفه هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای نیل به اهداف موردنظر سازمان را به عهده دارند (اقتداری 1368). علاوه بر نقش های کلاسیک، مهم ترین اقدامات هر سازمان ازجمله تصمیمگیری، برنامهریزی، هماهنگی و رهبری را نیز بر عهده دارند (بابایی زکلیلی 1377).
سازمانی را نمی توان یافت که رشدی مستمر و موفقیتی پایدار را تجربه کرده باشد مگر آنکه توسط مدیر یا تیمی از مدیران و رهبران شایسته و کارآمد اداره و هدایت شده باشد (ابوالعلایی و همکاران 1385) به همین دلیل است که ادبیات مدیریت مملو از تألیفات و مقالات بیشماری است که به استعدادها، مهارت ها و تواناییهای خاص مدیران کارآمد اشاره دارند. شایستگیهایی که مدیر را در انجام وظایف خطیر مدیریتی موفق میدارد (بابایی زکلیلی 1377). شایستگی مجموعهای از رفتار، مهارت، دانش، نگرش و ویژگیهای شخصیتی است که بیشترین ارتباط را با عملکرد موفقیتآمیز دارند (سینات 2002 بوندر) و به رشد خدمتدهی منجر شده و به فرد برای انجام موفق شغل و دستیابی به نتایج سازمانی مطلوب کمک میکند (شیخ و زاهدی 1389).
More Stories
شناسایی و رتبه بندی موانع استقرار بودجهریزی عملیاتی
شناسایی ورتبه بندی میزان تاثیرگذاری اجزای برند
شناسایی موانع پیاده سازی استراتژیهای منابع انسانی